وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

همین الان یاد این افتادم

مرورگر شما از پخش کننده پشتیبانی نمیکند   توی تاریکی شب آه در جریان بود زل زدم به آسمون عینکم دودی شد با صدای زنگ در یهو بارون بارید دستای خونه پر از گل داوودی شد ماه از راه رسید روی راه پله نشست دکمه های قلب من دونه دونش گل شدن گفتم این یه معجزش خیره شد به آسمون همه ی ستاره ها دونه دونه گل شدن مهربونی ای عشق نازنینی ای عشق آخرین تیکه ی این جورچینی ای عشق مهربونی ای عشق نازنینی ای عشق آخرین تیکه ی این جورچینی ای عشق دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی جورچین با لینک مستقیم نخ بادبادکمو یه جوری وا میکرد که تا هرجا خواستم بتونم پر بکشم یجوری تشنم کرد که میشد دریارو مث یه لیوان آب یه نفس سر بکشم ...
9 دی 1400

پارت ۱۵

+سایه! این صدای غرولند مامان خانم بود که به سایه تذکر میداد : +یکم مودبانه تر! _نمیتونم بالاخره برادرام دارن میان از استرس و هیجان رو پام بند نیستم ! سپس گفت: _وای من برم که دیر میشه ، امشب آخر شب میان. سپس دسته کلید و سویچ ماشین را مجددا برداشت و به سمت در رفت ..... اما پشت سرش گفت : +با اون ناخون های تیزش! سایه ضبط را روی دنده آخر گذاشت و استارت زد ، تلفنش را برداشت و به صفحه پیامک خیره شد رو روی آیکون زد و شروع به تایپ کرد : 《Aida🎸🎤》 _hi _sorry I go to office today🙏🏻 +hello🤩 +no problem 🤗 _thanks honey 😘 سپس تلفن را خاموش و پا روی گاز گذاشت: ناخودآگاه به سمت جاده فرعی که به ساحل دریا منتهی میشد فرمان را کشید. وقتی به ساح...
7 دی 1400

یکی واقعا منو از برق بکشه 🤨😐

تو این امتحانات بیاین برای هم دعا کنیم

پارت ۱۳

چند هفته بعد : +سایه جکسون میاد؟ سایه با ناراحتی گفت: _میدونی که کلی باهاش حرف زدم سرش شلوغه نمیتونه بیاد. +آخه چند وقت دیگه تو میری ، بقیه میرن و ترم جدید شروع میشه و چیزی تا تموم شدن تعطیلات نمونده. سایه نفسی پر صدا بیرون داد: _متاسفم مامان کاری از من ساخته نیست. سایه بعد از گفتن این جمله از مادرش خداحافظی کرد و به سمت ماشین رفت . در همین حین که زیر لب زمزمه ی کوتاهی می‌کرد ، با خود میگفت : _جکسون چرا اینقدر لوسی ! آخه ارزش داره دل مادرتو بشکنی ، منم موافق کار پدر نبودم ! سایه به سمت استودیو حرکت کرد ، جایی که اعضای گروه منتظرش بودند. _تنها منم 🎶🎵 تنها منم🎵🎶 آرامش شبها منم🎶🎵 کوه منم روح منم سایه این کوه منم 🎵🎶 این سا...
5 دی 1400
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد